پلاک 8

دلنوشته...

پلاک 8

دلنوشته...

۰۲ آبان ۹۳ ، ۰۹:۵۳

کلا غ ها هم دعا می کنند...

چند روز پیش که مادرم غذای از شب مانده را به دستم داد که برای پرندگان بریزم فکرش را هم نمی کردم که این کار در این حد نگاهم را نسبت به دنیا تغییر دهد.

شنیده بودم که اگر برای پرنده ها غذا بریزی دعایت می کنند اما فکرش را هم نمی کردم این پرنده های منظور نظر می توانند کلاغ ها باشند..
وقتی غذا رو برای پرنده ها ریختم و کمی دور تر ایستادم تا دانه برچیدنشان را نگاه کنم انتظار هر پرنده ای رو داشتم الا کلاغ...
چند کلاغ سیاه و بزرگ شیرجه زدند رو غذا ها وهر کدام سهم خود را برداشتند و پرواز کردند و من با تمسخر در دلم به این فکر می کردم که لابد حالا باید منتظر اجابت دعای کلاغ ها باشم...
ولی در اوج ناباوری همین دیروز دعایشان در حقم اجابت شد...
دعای همان کلاغ هایی که باورشان نداشتم...
البته از حق نگذریم همیشه کلاغ ها را به عنوان پرندگانی کاری و مسئولیت پذیر دوست داشتم و حتی قار قارشان را هیچوقت به فال بد نگرفته بودم اما حقیقتا فکر نمیکردم آنها هم اهل دعا باشند و دعایشان تا این حد گیرا باشد...
حالاکه فکر میکنم شاید قار قار کلاغ های سیاه دعایی است که در حق آدم ها میکنند ...
اگر دل آن آدم ها به سپیدی باورهایشان به خدا باشد...

پ ن:شاید !حال این روزهایم خیلی خوب است که در ستایش کلاغ ها اینگونه نوشتم..


۹۳/۰۸/۰۲

نظرات  (۱)

۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۴ یک نوییسنده
سلام.
قلم خوبی دارید.لذت بردم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی